سیاه درخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه انگور، آش انگور، اشنگور، خرزل، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرن، نرپرون
سیاه دِرَخت، درختی با شاخه های پرخار برگ های دندانه دار گل های کوچک زرد، میوۀ تیره رنگ با سه یا چهار دانه که طعم تلخ و بوی نامطبوع دارد و از آن شیره ای می گیرند که در طب به عنوان مسهل به کار می رود، خوشه اَنگور، آش اَنگور، اَشَنگور، خَرزَل، شوکة الصباغین، شجرة الدکن، نرپرُن، نرپرون
دهی است از دهستان گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 60 هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آغاجاری. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، با 150 تن سکنه. واقع در 10 هزارگزی جنوب باختری لنده مرکز دهستان و 60 هزارگزی شمال راه شوسۀ بهبهان به آغاجاری. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ساکنان آن از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
فرقه ای از فلاسفۀ یونان که بوسیلۀ ’آنتیس تن’ یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس بوسیلۀ دیوژن (دیوجانس) مشهور گردید و شهرت آنان بدین نام ازجهت تحقیر تمام روابط اجتماعی و پیش گرفتن یک زندگی بسیار بدوی و عادت به سرزنش و خرده گیری از مردم کوی و برزن بود که با سگان مشابهت داشتند. (از لاروس). مرحوم فروغی. آرد: یکی از شاگردان سقراط انتیس طینس نام، احوال و شیوۀ زندگانی استاد را پیشنهاد خود ساخت ولی راه مبالغه رفت. غایت وجود را فضیلت و فضیلت را در ترک همه تمتعات جسمانی و روحانی دانست و مؤسس سلسله ای از حکما شد که ایشان را کلبی می گویند به سبب آنکه گفتگوهای انتیس طینس در محلی از شهر آتن واقعمی باشد که بمناسباتی آن را سگ سفید می خواندند و نیز به سبب اینکه پیروان او در شیوۀ انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم و معاشرت و لوازم زندگانی متمدن دست برداشته حالت دام و دد اختیار نمودند با لباس کهنه و پاره و سر و پای برهنه و موی ژولیده مانند درویشان میان مردم می رفتند و در گفتگو هرچه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند بلکه در زخم زبان اصرار داشتند و به فقر و تحمل رنج و درد سرافرازی می کردند و همه قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی به آن مقید شده اند ترک کرده حالت طبیعی را پیشنهاد خود ساخته بودند. فرد کامل این جماعت دیو جانس است که حکایات بسیار از رفتارو گفتار او نقل کرده اند از جمله اینکه در ترک اسباب دنیوی کار را بجائی رسانید که درخم منزل کرد... (سیر حکمت در اروپا ج 1 ص 42). و رجوع به دیو جانس شود
فرقه ای از فلاسفۀ یونان که بوسیلۀ ’آنتیس تن’ یکی از شاگردان سقراط پایه گذاری و سپس بوسیلۀ دیوژن (دیوجانس) مشهور گردید و شهرت آنان بدین نام ازجهت تحقیر تمام روابط اجتماعی و پیش گرفتن یک زندگی بسیار بدوی و عادت به سرزنش و خرده گیری از مردم کوی و برزن بود که با سگان مشابهت داشتند. (از لاروس). مرحوم فروغی. آرد: یکی از شاگردان سقراط انتیس طینس نام، احوال و شیوۀ زندگانی استاد را پیشنهاد خود ساخت ولی راه مبالغه رفت. غایت وجود را فضیلت و فضیلت را در ترک همه تمتعات جسمانی و روحانی دانست و مؤسس سلسله ای از حکما شد که ایشان را کلبی می گویند به سبب آنکه گفتگوهای انتیس طینس در محلی از شهر آتن واقعمی باشد که بمناسباتی آن را سگ سفید می خواندند و نیز به سبب اینکه پیروان او در شیوۀ انصراف از دنیا و اعراض از علائق دنیوی چنان مبالغه کردند که از آداب و رسوم و معاشرت و لوازم زندگانی متمدن دست برداشته حالت دام و دد اختیار نمودند با لباس کهنه و پاره و سر و پای برهنه و موی ژولیده مانند درویشان میان مردم می رفتند و در گفتگو هرچه بر زبان می گذشت بی ملاحظه می گفتند بلکه در زخم زبان اصرار داشتند و به فقر و تحمل رنج و درد سرافرازی می کردند و همه قیود و حدودی که مردم در زندگانی اجتماعی به آن مقید شده اند ترک کرده حالت طبیعی را پیشنهاد خود ساخته بودند. فرد کامل این جماعت دیو جانس است که حکایات بسیار از رفتارو گفتار او نقل کرده اند از جمله اینکه در ترک اسباب دنیوی کار را بجائی رسانید که درخم منزل کرد... (سیر حکمت در اروپا ج 1 ص 42). و رجوع به دیو جانس شود
کلمبی. کشور جمهوری در امریکای جنوبی که در شمال غربی این قاره و در میان دو اقیانوس اطلس و کبیر واقع شده است و مساحت آن 139000 کیلومتر مربع است و 11548000 تن سکنه دارد. پایتخت آن بوگوتا و شهرهای مشهور آن مدلین، باران کیلیا و کالی است. این کشور از طرف شمال به ونزوئلا و اقیانوس اطلس و از سمت مشرق به ونزوئلا و برزیل و از سمت جنوب به پرو و اکواتر و ازسمت مغرب به پاناما و اقیانوس آرام محدود است و با آنکه معادن نفت و طلا و طلای سفید و نقره و زمرد و نمک این کشور اهمیت بسزائی دارد و کار خانه بافندگی مهمی در آن تأسیس یافته هنوز اقتصاد کشاورزی در این کشور حاکم است و مهمترین محصولات کشاورزی آن قهوه و توتون و پنبه و نیشکر و برنج و گندم و کاکائو و موز می باشد. صادرات مهم این کشور قهوه و نفت است که بیشتر به ممالک متحدۀ امریکای شمالی فرستاده می شود. کریستف کلمب در سال 1502 میلادی در چهارمین سفر خویش به ساحل کلمبیا رسید ولی گونزالو جیمنز دوکزادا بر این سرزمین استیلا یافت و در سال 1538 دولت سنتافه دوبوگوتا را تأسیس کرد و با نایب السلطنه نشین لیما وابستگی یافت. کشور کلمبیا در سال 1718 میلادی خود بصورت نایب السلطنه نشین مستقل درآمد. در سال 1819 ژنرال بولیوار بر اسپانیا چیره شد و ممالک متحدۀ کلمبیا را که شامل ونزوئلا و اکواتر کنونی بود تأسیس کرد و خود رئیس جمهور و دیکتاتور نظامی این سرزمین گردید. کلمبیای بزرگ تا سال 1830 دوام داشت ولی در سالهای 1830- 1903 بالغ بر هفتاد انقلاب خونین این نواحی را فرا گرفت و کلمبیا از 1903 حیات سیاسی خود را در مسیر یک قانون اساسی قرار داد. (از لاروس) کلنبیا. مرکز کارولین جنوبی از ممالک متحدۀ امریکای شمالی که در حدود 869000 تن سکنه دارد. (از لاروس)
کلمبی. کشور جمهوری در امریکای جنوبی که در شمال غربی این قاره و در میان دو اقیانوس اطلس و کبیر واقع شده است و مساحت آن 139000 کیلومتر مربع است و 11548000 تن سکنه دارد. پایتخت آن بوگوتا و شهرهای مشهور آن مدلین، باران کیلیا و کالی است. این کشور از طرف شمال به ونزوئلا و اقیانوس اطلس و از سمت مشرق به ونزوئلا و برزیل و از سمت جنوب به پرو و اکواتر و ازسمت مغرب به پاناما و اقیانوس آرام محدود است و با آنکه معادن نفت و طلا و طلای سفید و نقره و زمرد و نمک این کشور اهمیت بسزائی دارد و کار خانه بافندگی مهمی در آن تأسیس یافته هنوز اقتصاد کشاورزی در این کشور حاکم است و مهمترین محصولات کشاورزی آن قهوه و توتون و پنبه و نیشکر و برنج و گندم و کاکائو و موز می باشد. صادرات مهم این کشور قهوه و نفت است که بیشتر به ممالک متحدۀ امریکای شمالی فرستاده می شود. کریستف کلمب در سال 1502 میلادی در چهارمین سفر خویش به ساحل کلمبیا رسید ولی گونزالو جیمنز دوکزادا بر این سرزمین استیلا یافت و در سال 1538 دولت سنتافه دوبوگوتا را تأسیس کرد و با نایب السلطنه نشین لیما وابستگی یافت. کشور کلمبیا در سال 1718 میلادی خود بصورت نایب السلطنه نشین مستقل درآمد. در سال 1819 ژنرال بولیوار بر اسپانیا چیره شد و ممالک متحدۀ کلمبیا را که شامل ونزوئلا و اکواتر کنونی بود تأسیس کرد و خود رئیس جمهور و دیکتاتور نظامی این سرزمین گردید. کلمبیای بزرگ تا سال 1830 دوام داشت ولی در سالهای 1830- 1903 بالغ بر هفتاد انقلاب خونین این نواحی را فرا گرفت و کلمبیا از 1903 حیات سیاسی خود را در مسیر یک قانون اساسی قرار داد. (از لاروس) کلنبیا. مرکز کارولین جنوبی از ممالک متحدۀ امریکای شمالی که در حدود 869000 تن سکنه دارد. (از لاروس)
دهی از دهستانهای بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان است. این دهستان در مغرب بخش و مغرب راه گردنه مله ماس به سنقر و سنقر به گردنۀ سردارآباد واقع است و 112 آبادی کوچک و بزرگ دارد و سکنۀ آن در حدود 24850 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستانهای بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان است. این دهستان در مغرب بخش و مغرب راه گردنه مله ماس به سنقر و سنقر به گردنۀ سردارآباد واقع است و 112 آبادی کوچک و بزرگ دارد و سکنۀ آن در حدود 24850 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام یکی از دو رود در آسیای صغیر که شهر پرگاموس در کنار آن بود. این رود و رود دیگر که به سلی نوس موسوم بود اکنون به پرگاماچای معروفند و برود کاایک می ریزند. (ایران باستان ج 3 ص 2149)
نام یکی از دو رود در آسیای صغیر که شهر پرگاموس در کنار آن بود. این رود و رود دیگر که به سلی نوس موسوم بود اکنون به پرگاماچای معروفند و برود کاایک می ریزند. (ایران باستان ج 3 ص 2149)
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کلی (بیماری) شود
آنکه به بیماری کلی مبتلی است. خوره ناک. جذامی. (فرهنگ فارسی معین). خوره ای. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون مرد کلی ناک را پاک کرد؟ (ترجمه دیاتسارون ص 50). و رجوع به کُلی (بیماری) شود
ساکنان ولایت کلخید که تابع شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده است. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 692). و رجوع به کلخید وتاریخ ایران باستان صفحات 691 و 1087 و 1088 شود
ساکنان ولایت کلخید که تابع شاهنشاهی داریوش بزرگ بوده است. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 692). و رجوع به کلخید وتاریخ ایران باستان صفحات 691 و 1087 و 1088 شود
اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوختۀ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزۀ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به اقلیمیا شود
اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوختۀ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزۀ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به اقلیمیا شود
دهی است از دهستان دیزمار خاوری، بخش ورزقان، شهرستان اهر. دارای 887 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیزمار خاوری، بخش ورزقان، شهرستان اهر. دارای 887 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
حلوایی است مشهور و عربان زلابیه گویند. (برهان). شیرینی معروف و آن را زلابی و زلیبا و زلابیه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (غیاث) : زلیبیه، شیرینی معروف و زلابی و زلیبه و زلیبا و زلابیه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). زلوبیا. زلابیه. زلی با. بکتاش. زلابی. قسمی شیرینی و حلوا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از پی دیوی دوان چو کودک لیکن رود و می است و زلیبیا و لکانه. ناصرخسرو. نان کشکین اگر بیابم هیچ راست گویی زلیبیا باشد. مسعودسعد. رجوع به زلیبا و زلابیه شود
حلوایی است مشهور و عربان زلابیه گویند. (برهان). شیرینی معروف و آن را زلابی و زلیبا و زلابیه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). نوعی از شیرینی که به هندی جلیبی گویند. (غیاث) : زلیبیه، شیرینی معروف و زلابی و زلیبه و زلیبا و زلابیه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). زلوبیا. زلابیه. زلی با. بکتاش. زلابی. قسمی شیرینی و حلوا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از پی دیوی دوان چو کودک لیکن رود و می است و زلیبیا و لکانه. ناصرخسرو. نان کشکین اگر بیابم هیچ راست گویی زلیبیا باشد. مسعودسعد. رجوع به زلیبا و زلابیه شود
کلیسا، از ’اکلیسا’ی یونانی بمعنی انجمن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین) : مسجد کلیسیا نشده ست ای پسر هنوز گرچه به شهر همبر مسجد کلیسیاست. ناصرخسرو. چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید فرمود چاشتگه گذری بر کلیسیا. خاقانی. من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا. خاقانی. مه را ز فلک به طرف بام آوردن وز روم کلیسیا به شام آوردن. سعدی. و رجوع به کلیسا شود
کلیسا، از ’اکلیسا’ی یونانی بمعنی انجمن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین) : مسجد کلیسیا نشده ست ای پسر هنوز گرچه به شهر همبر مسجد کلیسیاست. ناصرخسرو. چون شاه بازگشت ز ابخاز روز عید فرمود چاشتگه گذری بر کلیسیا. خاقانی. من بانگ برکشیدم و گفتم که ای دریغ اسلامیان به کعبه و ما در کلیسیا. خاقانی. مه را ز فلک به طرف بام آوردن وز روم کلیسیا به شام آوردن. سعدی. و رجوع به کلیسا شود
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
شیرینیی است که آمیختن ماست کیسه انداخته (آب گرفته) با نشاسته و ریختن این مواد در روغن کنجد داغ بوسیله قیفی مخصوص و پختن در روغن مذکور و سپس انداختن آن در شیره شکر درست کنند
ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه (واژه فرهنگستان)، بالینی
ساختمان یا بخشی در بیمارستان یا مراکز بهداشتی درمانی که به درمان بیماران یا مراقبت پزشکی از بیماران سرپایی اختصاص داشته باشد، درمانگاه (واژه فرهنگستان)، بالینی